Wednesday, August 30, 2006

نفرین



نمی دونست تقاص کدوم گناهشو داره پس میده . گاهی وقتها اونو نرون صدا میزد ، گاهی چنگیز، گاهی استالین . زندگیشو با کورۀ آدم سوزی هیتلر مقایسه میکرد
بهش میگفت : الهی درد بی درمون بگیری . الهی تنت کرم بذاره . الهی...ا
حالا مجبوره بهش مرفین بزنه ، چون شبها از صدای فریادش نمی تونه بخوابه . خونه - زندگیش بوی استفراغ میده و شاش
حالا مجبوره تنی رو که (روزگاری قوی بود )، به زور برگردونه ، تا پشتش چراغ بذاره ، که کرم نذاره
هنوزم نمی دونه تقاص کدوم گناهشو داره پس میده

No comments: