Wednesday, August 23, 2006

خاکستری 3


3


شش ماه گذشته است
پوست شکمش کش می آید . گاهی هم درد را احساس میکند و هنوزهم نمیداند که چرا ایندفعه نتوانسته بود بچه را پایین بیاورد و از دستش خلاص بشود . سر چهارراه به شکمش که محل کسبش شده ، اشاره می کند . شکمش را طوری بسته که مردم این بار، باور کنند که او حامله است . تازگیها همه چیز را نارنجی می بیند و زرد

No comments: