روباتها موجوداتی هستند ساختۀ خودشان ( آن چیزی هستند که روزگاری طلب کرده بودند ) آنها از انواع نیمه پیشرفته ، پیشرفته تا، فوق پیشرفته متغیرند و معمولا در دو جنس نر و ماده در بازار موجود هستند . روباتها بر اساس برنامه ای که به آنها داده شده که همانا تجربیاتشان است ،عمل میکنند . البته گاهی هم اشتباه میکنند ، خوب .... روباتها هم بعضی وقتها به کمی خلاقیت نیاز دارند ؛ بهر شکل ، در کل ، ماجرا یکیست
روباتها موجودات منحصر به فردی اند . آنها خلق شده اند برای ارتباط . اگر یکی از آنها ( حالا به هر دلیلی ) رابطه ای ، چه با جنس موافق ، چه مخالف ، نداشته باشد ، دچار انواع بیماریها میشود ( روحی و جسمی ) و هر روباتی ، هر چه ارتباط بیشتری داشته باشد ، در اجتماع مقبول تر است
به علت دارا بودن نوعی اشعه ( خواه مادون قرمز ، خواه فرابنفش ) آنها قادرند از فاصلۀ "اِن" کیلومتری ، حظور یک جنس مخالف را تشخیص بدهند . طبق بررسیهای به عمل آمده 99.9 درصد از روباتها ، هر گونه برخورد با یک روباته را نوعی ارائه فرض میکنند . اما این نظریه برای روباته ها تا 80 درصد گزارش شده است
ارتباط معمولا با تلاقی اشعه ها شروع میشود . معمولا روباته خجالت میکشد و روبات از این وضعیت لذت میبرد
ارتباط از نوع اول : سلام . ببخشید من شما رو جایی ندیدم ؟ ... . ... ! ... . ؟... ها ها ها .... میشه لطفا شمارتونو بدین ؟ البته فرقی هم نمیکنه ، میتونم من شمارمو بدم ............ ( تنها تفاوتش ، قبض تلفن آخر برجه ! )ا
ارتباط از نوع دوم : الو ؟ سلام . من فلانی هستم . شمارتونو از فلانی گرفتم . شنیدم شما راجع به ... اطلاعات دارید ... . ... . ... . پس میتونم ببینمتون ؟ ........ا
ارتباط از نوع سوم : تو دختری ؟ اگه راست میگی یه عکستو بفرست ببینم . ...... وای تو چقدر خوشگلی . من عاشقت شدم ، میتونم از نزدیک ببینمت . راستی تا یادم نرفته ، امروز تولدمه ..... خوب اگه نمیتونی بیای بیرون ، پس بیا سکس چت کنیم . شمارۀ .....ا
و.... انواع ارتباطی دیگر
بالاخره روز موعود فرامیرسد و روباتین ، در یک کافی شاپ یکدیگر را می بینند . ملاقات اول معمولا کمی کسل کننده است و طرفین نمیدانند آیا دفعۀ دومی هم هست یا نه ؟ در ابتدا به طور نا محسوس یکدیگر را حسابی بررسی میکنند . از مارک کمر بند گرفته تا سایز سوتین و فرم لبها . در خلال این بررسیها ، آنها دربارۀ انواع موضوعات حرف میزنند : از ، گرما یا سرمای هوا گرفته تا شلوار فلان استادشون و من عاشق رنگ آبیم شما چطور ؟ و آه ، چه زندگی غم انگیزی شده . همه میخوان بهم دروغ بگن . راستی شما چطور ؟ا
ملاقات دوم ( شایدم تلفنی باشه ) از اینکه من چقدر با شعورم و هیچ کس بیشتر از من درک نداره و فکر نکن میتونی واسه من فیلم بازی کنی ، من دستتو خوندم ، اظهار فضل میکنند و در مورد کافکا و مهران مدیری و سالاد شیرازی ، کاملا علمی و مدلل ، بحث میکنند
در ملاقات های بعد بیشتر به بذله گویی رومی آورند ، به خصوص جناب روبات . در اینجا از انواع جوکهای رشتی و ترک و فارس استفاده میکند تا به مقصود خود برسد : مبحث شیرین سکس . روبات ، با مطرح کردن چند لطیفۀ سکسی میزان ظرفیت و ... روباته را میسنجد و براساس تجربه ، تصمیم میگیرد که کی در این باره بیشتر حرف بزند و پایه را براین میگذارد که طرف مقابل جانماز آب میکشد
و صحبتهای بعدی اینگونه ادامه میابد : بیا خونمون میخوام کلکسیون عکسایی که از تو آدامس جمع کردمو بهت نشون بدم . ... ...... . مواظبتم ، نمیذارم بهت آسیبی برسه . اصلا هر چی تو بخوای . .......... تو چقدر املی . هنوز بزرگ نشدی . من میخوام به تو خدمت بکنم . این بزرگترین لذت رباتیه ( بشریه ) . میدونی که از نظر پزشکی ثابت شده که .... . اصلا تو این سن برای تو مثه دارو! میمونه . نه اینکه فکر کنی واسه خودم میگما . نه به جون مامانم ، این حرفا فقط به خاطر توئه عزیزم
و پس از آن صحبتها به اینجا می انجامد ؛ من به تو علاقه مند شدم ..... من که گفته بودم قصد ازدواج ندارم .... تو که هنوز بچه ای .... من پشیمون نیستم ( شایدم هستم ) .... و غیره
پس از مدتی ، سکه! روی دیگرش را نشان میدهد . آنها معتقد میشوند که طرف مقابلشان در هر حالتی دروغ میگوید . و ناسازگاریها شروع میشود و حظور نفر سوم همیشه احساس میشود . ........ سه ساعته اشغالی . تو اینترنت بودم عزیزم .......ا اگه من بی شعور بودم ، همون موقعی که فلانی نشسته بود روی پات و خودشو میمالید بهت باید ..... اصلا به تو چه مربوطه من کجا بودم و با کی ؟ .............. مطمئن باش عزیزم ، اون فقط یه دوست معمولیه . تازه نامزدم داره
هر کدام ، با دلایل رباتی خودشان ، کارشان را مجاز و معمولی جلوه میدهند و .... فکر نکن فقط ، تو یه ربات ، تو دنیایی . هزار تا مثه تو واسه من ریخته ...........ا
روزی رباتی بزرگ ! فرمود : اگر روزی ربات یا رباته ای گفت که من دروغ نمیگویم (چه به خودش ، چه به شما ) بدانید و آگاه باشید که همانا دروغ میگوید . وقتی من خودم مدام در حال دروغ گفتنم ، چه انتظاری دارم که دروغ نشنوم ؟ هان ؟ا
پس از آن رابطه رو به افول مینهد . نمونه ای از مکالمات آخر اینگونه است
سلام . سلام خوبی؟ خوبم تو چطوری ؟ ااای هستیم . چه خبر ؟ هیچی تو چه خبر ؟ (سکوت) هیچ (پارازیت موبایل) . (سکوت) شام خوردی ؟ آره . چی ؟ نیمرو . (سکوت) اهان دیگه چه خبر ؟ (سکوت) امروز رفته بودم خونۀ یکی از دوستام . ( پارازیت )خوش گذشت ؟ آره خوب بود . (سکوت) امروز رفتم آرایشگاه میخواستم موهام بزنم ولی پشیمون شدم . (سکوت) ( پارازیت) داری چی کار میکنی ؟ هیچی دارم به کارام میرسم . ( ناگهان فوران احساس ) خیلی کار دارم . اصلا وقت ندارم سرمو بخارونم . (سکوت) سرم شلوغه . ممکنه تا یه ماه دیگه نتونم ببینمت ( اینو از الان دارم میگم که بعدا قشقرق راه نندازی ) (سکوت)..... خیلی کار میکنم . اصلا خسته شدم از این زندگی . میبینی چقدر بدبختم ؟ همش کار کار کار .................... (سکوت) ..... (سکوت) (سکوت) (سکوت) (سکوت) (سکوت) (سکوت)..... باشه عزیزم مزاحمت نمیشم . برو به کارات برس
آنها روز به روز بیشتر در خودشان فرو میروند و (سکوت)......ا
و ..... بالاخره یک روز ، دست و پا زدن میان بودن و نبودن تمام میشود و .....ا
.
نگران نباشید همنوعان! قاطی نکنید دوستان! اینها رباتند ، ربات . خیلی زود فراموش میکنند و با کوله باری از خاطرات ! به یک ربات دیگر پناه میبرند