Saturday, September 02, 2006

ميخوام تنها باشم


دلم میخواد برم یه جای دور که هیچ کسی منو نشناسه. که کسانی که میشناسمو نبینم .چون دوست ندارم کسی تو زندگیم سرک بکشه
کجا مثلا؟
مثلا یه جنگل دور . تو یه غار
تنهایی ؟
آره دیگه تنهایی
خوب الانشم که تنهایی
دوست ندارم وقتی که از خونه میام بیرون کسی رو ببینم
خوب وقتی از خونه میری بیرون ، سرتو بنداز پایین که کسی رو نبینی . وقتی تو کسی رو نبینی ، کسی هم تو رو نمیبینه
دوست ندارم هر از گاهی ، فامیلی که ازشون هیچ خوشم نمیاد ، بهم زنگ بزنن و دعوتم کنن به مهمونی های مسخره شون که هی اثاثیۀ جدیدشونو به رخم بکشن و با لبخندای پر معنی شون حالمو بپرسن و هی بگن : خوب ، دیگه چه خبر
اینم چاره داره . کافیه هر شماره تلفنی رو که دوست داری جواب بدی و بعدش هم در جواب گله مندیها بگی ، کالر آی دی من خرابه
دوست ندارم کسی برام کاری انجام بده ، تا منم مجبور بشم جبران کنم
خوب مگه تا حالا غیر از این بوده ؟
دوست دارم تنهای تنها باشم و از صبح تا شب فقط پینک فلوید گوش بدم و پیتر گابریل و دایر استریت
مگه حالا غیر از اینا چیز دیگه ای هم گوش میدی ؟
دوست دارم نصفه شب از خواب بیدارشم و بدون اینکه بوی رنگ مزاحم کسی باشه ، نقاشی بکشم
خوب این دیگه از ...ته. حالام میتونی نصفه شب بیدار شی و ...ا
دوست دارم تنهایی غذا بخورم
تلویزیونو خاموش کنی ، دیگه کسی نیست غذا خوردنتو تماشا کنه
دوست دارم موقع اومدن به خونه ، خودم درو وا کنم
مگه تا حالا شده که تو در بزنی و کس دیگه ای از تو خونه درو برات باز کنه و تو بهش بگی سلام ؟
دوست دارم هر وقت که دلم خواست بخوابم وهر وقتم دلم خواست بیدار شم
ساعتا رو خفه کنی ، به خواستت میرسی
دوست دارم همیشه همه جا تاریک باشه
چاره اش کلید برقه و پردۀ کلفت
دلم نمیخواد با هیچ کس هیچ ارتباطی داشته باشم
هیچ شمردی چند تا دوست داری ؟
ااااه ، اصلا نمیشه با تو درد و دل کرد ، تو اصلا درک نداری
وای ، امروز چندمه ؟ صاب خونه گفته بود که میخواد اجاره رو ...ا

2 comments:

HMN said...

ghashang bood !
jalebe ke dari har dafe behatar minevisi ...

HS said...

نوشته های خوبی است! بعضی از آنها هم جز کتگوری هایی که به زور پیدا می شود! موفق باشید