با جدیت نگاهش میکنم : من هر کاری رو که بخوام میتونم انجام بدم ، فقط کافیه که اراده کنم سکوت میکنه . سکوتی حاکی از ترس و ایمان و ... انتقاد سرمو میندازم پایین تا نگاهمو نبینه با همین توجیهه که ، من ، تقریبا هیچ کاری انجام نمیدم
هیچ چیز از آن انسان نیست
هرگز
نه قدرنش
نه ضعفش
و نه دلش حتا
و آندم که دست ... و آندم که دست به آغوش میگشاید
سایه اش سایه ی صلیبی است
............
و آن دم که می پندارد خوشبختی اش را
در آغوش فشرده است
آن را له می کند
No comments:
Post a Comment